قاطی پاتی

قاطی پاتی!

قاطی پاتی

قاطی پاتی!

کو؟

می دونی چیش باحاله؟

اینه که تو به خاطر یه موضوع حرص می خوری خود خوری می کنی شب نمی تونی بخوابی سرت درد میگیره ....

بعد به راحتی تموم می شه! و برمیگردی میخندی به خودت!

 

اخلاق من این طوریه که زود همه چیزو فراموش می کنم یا طبیعت همه همینه؟

انگار نه انگار! اون همه دلخوری ای که داشتم نابود شد رفت! عجیبه!

 

تعادل ندارم من!

بعضی ...

 بعضی مواقع آدم در نهایت شوخی و بچگی و شاید هم عشقی همین طوری یه چیزی می گه و به نظر خودش اصلا حرف بدی نیست و وقتی نتیجه شو میبینه سنکوب می کنه!

 

مثل اینه که بخوای بری توی یه استخر و تو مطمئن باشی آبش ولرمه! حتی یه کم هم داغه. یعنی یه حسی بهت می گه این طوریه. تو بخارهاش رو هم حتی می بینی!

چشماتو میبندی با سر می پری تو استخر و میفهمی آب سرد که هیچ یخه ... یخ ...

و اون پایین زیر آب به معنای واقعی سنکوب می کنی! ...

 

بعضی مواقع آدم به یه تف بنده! ... یه تف کنی بهش ... تیکه تیکه می شه هیچیش نمی مونه ...

 

مثل این بازی ها که یه سری مکعب رو به شکل یه هرم میچینن روی هم و تو باید یکی یکی برشون داری در حالی که نریزه پایین ... و یه مکعب هست که اگه در اولین حرکتت هم برداری همه اش میریزه ...

 

خیلی بعضی مواقع دیگه ....

بعضی مواقع آدم احساس نابودی تمام داره...

 

آرامش بعد از طوفان!

چقدر نوشتن ... اونم نوشتنی که کسی برات شاخ نشه ... کسی منظورتو اشتباه نفهمه لذت بخشه !!

 

برای اولین بار ناراحت شدم! از ته قلبم ناراحت شدم! خیلی خیلی!

ولی به درک ...

هیشکی حتی اونی که توی بدترین شرایط باهاش بودم نیومد بگه چته ...

روزگار ییییییییییییییییییییییه برای خودش!

گور باباشون ...