همه چیز داره تکرار می شه ...
دوباره! به طرز احمقانه ای!
من فوبیا پیدا کردم! نسبت به این مسائل!
لعنت! لعنت به همه چی!
اعصابم داغونه!
الان دقیقا به دارم حرص می خورم! قلوپ قلوپ !
تازگی ها حس می کنم نافرم حسود شدم!
از حسادت متنفرم!
یکی منو بزنه! بزنه بگه حسودی نکن بچه! بزن دیگه!
من حسودم شدم آیا؟ یا تلقین می باشد؟
...
نوشتم نمیاد! حرف زدنم هم نمیاد! نه حال نق زدن دارم نه حال تعریف کردن! نه حوصله ی گریه کردن دارم نه حوصله ی بلند خندیدن! حتی حوصله ی فکر کردن هم ندارم!
خسته شدم از بس آدم خیالی ساختم بعد این آدمِ رفت سوار کشتی شد رفت جزایر هاوایی از اون جا به شکل یه جادوگر با یک جمجمه ی سوراخ شده برگشت و چند تا شیطان هم با خودش آورد و شیتانش شکل یه نوع ققنوس جهنده ی همه چیز خوار بود که با خون تک شاخ تغذیه می شد! ( مراجعه شود به کتاب نیروی اهریمنی اش و بک و دارن شان و غیره!)
چیه اینا ؟ صد تا رمان توی مخم نوشتم و چاپششون کردم و تموم شد رفت! آخرش که چی ؟ خودم این وسط همون احمق قبلی موندم!
اصلا این سینوس کسینوس چیه ما می خونیم؟ به من چه میوز دو مرحله داره میتوز یه مرحله؟ به من چه نظام سیاسی خیلی چیز مهمیه؟ اصلا به من ربطی داره که عرب ها توی حرف زدنشون هم تفکیک جنسیتی دارن؟ یا مثلا سعدی وقتی داشت می مرد چشماشو بست یا با چشم باز مرد؟ به من چه قاسم جون کمک می کنه یا نه؟ ( فلز های چند ظرفیتی! یا نافلز ها؟ یادم نی!) اصلا به من ربطی داره نور چطوری می ره توی آینه؟ یا مثلا این نکته های کنکوری قراره تا 3 سال دیگه یادم بمونه؟ جمعش کنین بره بابا! چیه این مزخرفات؟
تانژانت ضرب در کتانژانت می شه یک! وای چه جالب! خب چی کارش کنم؟ نه مثلا که چی؟ حالا یعنی کسینوس و سینوس خیلی بی ادبن که وقتی در هم ضرب می شن نمی شن یک؟
می گه متافاز دو رو بکشید و بگید چند تا دی ان ای داره اگه کروموزوماش 10 تا باشه؟ من پروفاز یک رو می کشم و به جای 10 تا می نویسم 5 تا!! خب به من چه آخـــــــــه؟ بقیه ی سوالا رو هم بغل دستی می خونه من می نویسم! قول دادم به سر امتحان ریاضی برگمه بدم بهش کپی پیست کنه.اون زیست حالیشه من ریاضی! این وسط کی سود کرد؟
معلم داره می گه نظام خانواده خیلی گَله و روی نظام خانواده اثر می ذاره! من دارم سعی می کنم بقایای آلوچه رو پرت کنم توی سطل!
سر کلاس بگو حجاب!بگو نماز! بگو خدا! عربی رو یم ذاره کنار می چسبه به اینا! دمش گرم! عاشق این طور معلم هام!
5 تا توی کلاس می مونن بقیه می رن گوسفند شبیه سازی شده ببینن لج می کنه درس می ده! مرض داری مگه؟
هر دفعه برای این که یه کم از مرخرفیتی شیمی کم کنه ذکر می کنه که مونث ها می گن قاسم جون کمک و مذکر ها می گن جون قاسم کمک! و همه همین طوری دور همی می خندن!
معلم که شبیه دانش آموز باشه چی می شه؟ می شه این که الان ما خیلی عقبیم توی فیزیک! میاد سر کلاس می گه : نظرتون در مورد این که امروز بشینیم هم دیگه رو نگاه کنیم چیه؟ کی مخالفت می کنه؟
همه دارن دور حیاط مدرسه 6 دور می دون و نفسشون داره بند میاد من نشستم داره تشویقشون می کنم! من معافم! از اکثر فعالیت های ورزشی که به چشم فشار میاره! ای قربون این چشم های ضعیفم برم من! من بیکار دارم بقیه رو می نگرم که جون می کنن توی 1 دقیقه 40 تا دراز نشست برن یکی میاد گوشیشو می ده دست من! یه گشتی توی گوشیش می زنم همون موقع دادش می ره هوا : تو چرا اون جا نشستی؟گوشی دستته؟ یه منفی براش بذار!
یه برگه چسبوندن به پانل کلاس ها :
دانش آموز گرامی!استفاده از موبایل در زمان کلاس(خصوصا اس ام اس) ممنوع می باشد!
یکی زیرش نوشته بود :
ایضا دبیران گرامی!
گور باباشون! مهمه؟ اصلا این مدرسه است؟ اون وقت می گن چرا دانش آموز با مدرسه حال نمی کنه! از بس مرض داره دانش آموز! مدرسه به این خوبی!فعالی!