از همشون متنفرم! از تک تکشون! از تمام اونایی که منتظرن یه حرفی بزنی و به نفع خودشون ازش استفاده کنن! متنفرم! بی نهایت!
باورت می شه داره گریه ام میگیره؟ اه! احمق! آخه این قضیه لیاقت گریه کردن داره؟! ...
حالم بهم می خوره! از خودم! از اونایی که ...
من اگر برم در مورد نظر یکی توی یه جایی نظر بدم خیلی فوضول محسوب می شم ولی اگه یکی دیگه بیاد در مورد نظر من نظر بده همه طرف دارش می شن! خدایا! این چه دنیایییییییییییه؟
هیچ کس منظور ممنو درست نمی فهمه! من فقط بلدم گند بزنم! فقط بلدم بزنم همه چیزو خراب کنم!همین!
من یه احمق آشغال عوضیم! من فقط بلدم گند بزنم! من فقط بلدم یه حرفی بزنم که بقیه ناراحن شن!
من تمرین می کنم خفه شم! تمرین می کنم دیگه هیچ حرفی نزنم! هیچی! همینو می خواین؟ خب چرا رک نمی گین؟ حتما باید اشکمو در بیارین؟
من!!! ... اشک!!.... فکر کن اگه بفهمن!! ....
باشه! قول قول! دیگه هیچ جا هیچ نظری نمی دم! بذار نظراتم برای خودم بمونه!
بهار راست می گه! کاملا حق با بهاره! باید مثل بهار اومد نت! نباید حرف زد! نباید چراغ روشن کرد! مباید توی کنفی بود! چون گند می زنن به اخلاقت! نباید به کسی پی ام بدی! باید خفه باشی تا اعصابت آروم باشه ... خفه ... خیلی بلند خفه شو ... قشنگ خفه شو ... یا خفه شو یا خفه ات می کنن....
خدایا! عجب روزگاریهههههههههههههههههههههههه
کاش می شد چشم ها رو بست تا ۱۰ شمرد و باز کرد و بعدش همه چیز برمی گشت به حالت اولش ...
اون اتفاق نیفتاده ...
هیچ اتفاقی هنوز نیفتاده که تو رو از این رو اون رو برگردونه ...
تو جلوش رو میگیری...
همه چیز روال قبلی رو ادامه می ده ..
۱...
۲...
۳...
۴...
۵...
۶...
۷..
۸...
۹..
نه!
می ترسم اون طوری بدتر باشه ...
بذار همینی که هست بمونه ...
بگو ... داد بزن ...فریاد بزن ...
"راضیم به رضای خدا ... اون خدایی که تو فقط می تونی نگاه کنی ... همین و بس ... تو هیچی نیستی ... یه اسباب بازی ای ... راضیم به رضای خدا ........."
چقدر آدما راحت عوض می شن....
خیلی راحت ...
فکر کن! اونی که این همه ادعای خدایی داشت! ادعای وطن پرستی داشت!
این همه می گفت ایــــــــــــــــــــــــــران!
مقنعه اش جلو بود! به دماغشم می رسید!
حالا ...
واقعا آدما راحت عوض می شن!
از آینده ی خودم می ترسم! یعنی ممکنه منم یه روز این قدر عوض شم؟