قاطی پاتی

قاطی پاتی!

قاطی پاتی

قاطی پاتی!

دلم از تاریکی ها خسته شده ...

جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه/ زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه

کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره/ پای برده های شب اسیر زنجیر غمه

دلم از تاریکی ها خسته شده/همه ی درها به روم بسته شده

من اسیر سایه های شب شدم /شب اسیر تور سرد آسمون

پا به پای سایه ها باید برم/ همه شب به شهر تو دیگه جنون

دلم از تاریکی ها خسته شده/همه ی درها به روم بسته شده

چراغ ستاره ی من رو به خاموشی می ره/بین مرد و زندگی اسر شدم باز دوباره

تایریک با پنجه ها سردش از راه می رسه/توی خاک سرد قلبم بذر کینه می کاره

دلم از تاریکی ها خسته شده/همه ی درها به روم بسته شده

مرغ شومی پشت دیوار دلم/خودشو این ور و اون ور می زنه

تو رگای خسته ی سرد تنم ترس مردن داره پر پر می زنه

دلم از تاریکی ها خسته شده/همه ی درها به روم بسته شده

 

چند وقتیه همین طوری تب دارم!همین طوری عشقی!دور همی!نظرت چیه؟

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد